با این همه، این روزها کارآگاههای ایرانی هم به جنب و جوش افتادهاند. از چند ماه دیگر سر و کله چند مجموعه پلیسی ایرانی با قصههای معمایی پیدا میشود؛ ازجمله «کارآگاه علوی2» که براساس خاطرات اولین رئیس نظمیه تهران ساخته میشود. شاید اینبار قصههای بومی و ایرانی بتواند خانوادهها را به هیجان و شوق بیاورد.
اخمو، جدی و شکاک؛ این خصوصیات کارآگاهی است که در مجموعه تلویزیونی «کارآگاه علوی» تصویر شده؛ مردی میانسال و عبوس که کمتحرک است و تک و تنها باید پروندههای عجیب قتل و جنایت را کشف کند و بعد هر شب به خانواده کوچکش برسد. کارآگاه علوی قرار است بعد از 14سال، دوباره به خانههای مردم برگردد؛ این بار اما با شکل و شمایلی جدیدتر و حوادثی جذابتر. اوایل دهه70، در میان خیل مجموعههای کمرمق تلویزیونی، کارآگاه علوی و قصههای نسبتا پیچیدهاش بسیاری از اهالی خانواده را شبهای دوشنبه بیدار نگه میداشت.
قصههای آن سری از مجموعه، براساس خاطرات «عبدالله بهرامی» - اولین رئیس نظمیه تهران – نوشته شده بود؛ ماجراهایی که در دوران مدیریت سوئدیها بر نظمیه و پلیس تهران میگذشت. در آن دوران، کارآگاه علوی بعد از کشف ماجرایی تبعید میشد و خانوادهاش را با خود میبرد. در سری جدید، او به تهران برمیگردد و به دنبال راهحل معماهای جدید میگردد. احمد نجفی مثل 14 سال پیش، نقش این مامور پلیس را بازی میکند و بازیگرانی مثل یوسف مرادیان، خسرو دستگیر و... هم در در کنار او حضور دارند.
اما نکته جالب اینکه در زمان شروع تصویربرداری این سریال، رؤسای جمهور 2 کشور در صحنه فیلمبرداری حاضر بودند؛ هوگو چاوز – رئیسجمهور ونزوئلا – بعد از دیدار با محمود احمدینژاد، هنگام ترک باغ ملی، عوامل مجموعه کارآگاه علوی را میبیند و بعد همراه رئیسجمهور کشورمان سر صحنه سریال حاضر میشود و با کارآگاه علوی حرف میزند و او را به کاراکاس دعوت میکند؛ اتفاقی عجیب که باعث شد زودتر از همیشه، خبر سریال پلیسی در نشریات منتشر شود؛ اگرچه قبل از آنها هم منوچهر متکی – وزیر امورخارجه– بین عوامل سریال حاضر شده بود؛ تمام این اتفاقها به این دلیل رخ میدهند که بخشی از سریال حسن هدایت در ساختمان وزارت امورخارجه تصویربرداری میشود.
اما فارغ از مسائل جانبی، از همین الان باید منتظر سریالی با قصهای پرپیچ و خم باشیم. آنطور که شایعات درباره ماجراهای کارآگاه علوی میگویند، اینبار دوران حکومت محمدرضا پهلوی مخلوع به تصویر کشیده میشود و قصهها با هیجان همراه بوده و گرهها هم پیچیدهتر هستند. شاید اینبار یک مامور ایرانی، محبوبتر از کمیسر لسکو، ناوارو و... بشود، اینطور نیست؟
کلانتر 3
سریالهای پلیسی ایرانی، عموما یک ضعف بزرگ دارند که آن هم دستکمگرفتن تماشاگران تلویزیون است؛ انگار هیچکدام از آنها اهل معماهای پلیسی یا تماشای فیلمها و مجموعههای خارجی کارآگاهی نیستند. در سریالهای ایرانی اتفاقها خیلی سادهاند و همیشه ردپاها مشخص؛ برای همین هم تماشاگر زودتر از کارآگاه ماجرا را حل میکند؛ چون در تلویزیون قهرمانها خودشان را سردرگم میکنند. مجموعه «کلانتر» یکی از این نمونههاست که باوجود قصههای امروزیاش، هیچگاه نتوانسته گرههای اساسی بهوجود بیاورد. با این همه در سری سوم این سریال با عنوان «کلانتر 3»، قرار است حوادث و اتفاقها قدری پیچیدهتر و مامورهای پلیس باهوشتر باشند و به جای سردرگمبودن، ردپاها را پیدا کنند. در «کلانتر 3» هم ایرج نوذری – بازیگر این نقش در سریهای قبل– نقش اصلی را دارد و بقیه بازیگران باتوجه به قصه در آن بازی میکنند.
کارآگاهان
اما تلویزیون به همین یکی دو سریال بسنده نکرده؛ حمید لبخنده – کارگردان مجموعههای محبوب «در پناه تو» و «در قلب من» - این بار سراغ ماجراهای پلیسی رفتهاست و سریال «کارآگاهان» را میسازد؛ مجموعهای 18قسمتی که در آن 18پرونده بررسی میشوند؛ قصههایی واقعی بر اساس منابع موجود در اداره آگاهی. 6 قسمت از سریال هنوز نوشته نشده و قرار است بر اساس حوادث جدیدتر نوشته شود.
اکبر زنجانپور، مهدی هاشمی، رضا خندان و... کارآگاههای ایرانی این سریال هستند. نکته جالب در این مجموعه، این است که از هیچ الگوی خارجیای در طراحی شخصیتها استفاده نشده؛ به همین دلیل کارآگاهها نمونههای واقعی ایرانی هستند. باید منتظر ماند و دید که این بار قهرمانهای پلیسی چه میکنند.
فضولهای دوستداشتنی
بین همه سریالهای پلیسی، چند کارآگاه بیش از بقیه برای خودشان هوادار پیدا کردند. اول از همه شرلوک هلمز بود که براساس داستانهای آرتور کانن دویل – نویسنده انگلیسی – جان گرفته بود؛ داستانهایی با ماجراهایی پیچیده که حل آنها نیاز به آیکیو بالایی داشته و بعضی وقتها گرههایش بازنشدنی به نظر میرسیدند؛ اما هلمز با دستیارش – دکتر واتسون– بهراحتی این معماها را جواب میدادند. «پوآرو»ی بلژیکی هم رقیب این قهرمان اهل لندن بود. آگاتاکریستی – نویسنده قصههای این مرد مؤدب، منظم و شیک – برای رقابت با کانن دویل آن را خلق کرد و بعد وقتی سریال آن ساخته شد، هرکول پوآرو با سبیلهای برگشتهاش خیلی زود توانست محبوب شود. اساس ماجراهای پوآرو هم بر مبنای هوش و ذکاوت کارآگاه بود. جانی در فضایی امن، خطری ایجاد میکرد و قهرمان باید این لکه را پاک میکرد؛ طرز فکری که از ادبیات قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آمده بود.